داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (37)






شكستى مغرورانه در برابر قرآن

در ايامى كه حمزه، اسلام آورده بود سراسر محفل قريش را غم و اندوه فرا گرفته بود و سران بيم آن را داشتند كه دامنه اسلام بيش از اين توسعه يابد. در آن ميان عتبه (از بزرگان قريش) گفت: من به سوى محمّد مى‏روم و مطالبى را پيشنهاد مى‏كنم. شايد او يكى از آنها را بپذيرد و دست از اين آيين جديد بردارد. سران جمعيت نظر وى را تصويب كردند و پس او برخاست و به سوى پيامبر كه در مسجد نشسته بود آمد و او را با جمله‏هايى ستود، امورى از قبيل ثروت و رياست و طبابت پيشنهاد نمود. هنگامى كه سخنان او پايان يافت پيامبر فرمود آيا سخنان تو خاتمه پذيرفته؟ عرض كرد: بلى. پيامبر فرمود: اين آيات را گوش ده كه پاسخ پرسشهاى توست:
حم (41فصّلت/1) حم [حا. ميم].
تَنْزيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ (41فصّلت/2[ )كتابى است] فروفرستاده از جانب [خداوند] رحمان رحيم.
كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ (41فصّلت/3) كتابى است كه آياتش به شيوايى بيان شده است، قرآنى عربى براى اهل معرفت.
بَشيراً وَ نَذيراً فَأَعْرَضَ أكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ (41فصّلت/4) كه مژده‏آور و هشداردهنده است، ولى بيشترينه آنان روى‏گردان شدند كه به گوش [دل] نمى‏شنوند.
به نام رحمان و رحيم، حاء ميم اينكه از جانب خداى بخشنده و مهربان نازل گرديده كتابيست كه آيه‏هاى آن براى گروهى كه دانا هستند توضيح داده شده است قرآنى است عربى بشارت دهنده و ترساننده است اما بيشتر آنها روى گردانيده‏اند و گوش نمى‏دهند.
پيامبر آياتى چند از اين سوره خواند وقتى به آيه سى و هفتم رسيد، سجده كرد پس از سجده رو به عتبه كرد و فرمود: اى »اباوليد« پيام خدا را شنيدى؟ عتبه به قدرى محسور و مجذوب كلام خدا شده بود كه دستهاى خود را پشت سرنهاده و بر آنها تكيه زد مدتى به همين حالت بروى پيامبر نظاره نمود، گويا قدرت سخن گفتن از او سلب شده است، پس از جاى خود برخاست و راه قريش را پيش گرفت. سران قريش از پيش از وضع و قيافه او احساس كردند كه وى تحت تاثير كلام محمّد قرار گرفته و با حالت انكسار توأم با شكستگى باز گشته است. تمام ديدگان به صورت عتبه دوخته شده بود. همگى گفتند: چه واقعه‏اى رخ داده است؟
گفت: به خدا سوگند كلامى از محمّد شنيدم كه تاكنون از كسى نشنيده بودم »و اللَّه ما هو بالشعر و لا بالسحر و لا بالكهانة«. به خدا سوگند نه شعر است و نه سحر و نه كهانت. من چنين صلاح مى‏بينم كه او را رها كنيم تا در ميان قبايل تبليغ كند هرگاه پيروز گردد و ملك و رياست و سلطنتى به دست آرد از افتخارات شما محسوب مى‏گردد و شما را نيز در آن حظّى است و اگر در آن ميان مغلوب گردد ديگران او را كشته‏اند و شما را نيز راحت نموده‏اند. قريش سخن و رأى عتبه را به باد مسخره گرفتند و گفتند: مسحور كلام محمّد واقع شده است. 1

مانند قرآن دعا كنيد

رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله به عيادت بيمارى آمدند و از او احوالپرسى كرده و فرمودند: جريان بيمارى تو چيست؟ عرض كرد: شما نماز مغرب را براى ما خوانديد و در نماز سوره قارعه را قرائت فرموديد پس از آن من گفتم بار خدايا اگر براى من در نزد تو گناهى است كه مى‏خواهى مرا به خاطر آن در آخرت عذاب كنى آن عذاب را زودتر در اين جهان پيش آور و به آخرت نينداز.
با گفتن اين جمله به حال بيمارى و ناراحتى افتادم و به اين حالت در آمدم و اين چنين كه مى‏بينيد شدم. رسول اكرم صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: بد چيزى گفتى چرا نگفتى:
وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنا آتِنا فِى الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِى اْلآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّارِ (2بقره/201) و از ايشان كسانى هستند كه مى‏گويند پروردگارا به ما در دنيا بهره نيك و در آخرت هم بهره نيك عطا فرما و ما را از عذاب دوزخ در امان بدار.
پروردگارا عطا كن بما در دنيا حسنه و در آخرت حسنه و خوبى را و ما را از آتش نگهدارى فرما.
آنگاه پيامبر براى او دعا كردند و آن جوان مريض، بهبودى يافت.2

پی نوشت :

1- سيره ابن هشام، جلد 1، صفحه 293 - 294. فروغ ابديت، جلد 1، صفحه 241.
2 - سفينة البحار، جلد 2، صفحه 208. نمونه هائى از تأثير و نفوذ قرآن، صفحه 190.

منبع:www.payambarazam.ir